سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شــعـــرکـــده

یک غزل بی تاب

 

 

 

 

حالا که نیستی

 

 

دنیا بدَاست بی تو مکان بدی شدَه است

ای صاحب زمانه ! زمـان بدی شدَه است   

 

حتّی پیــامی از تــو به اینــجا نمـی رسد

بعد از تو باد ، نامه رسان بدی شدَه است

 

برگـــرد تا هـــوای زمیـــن را عــوض کنی

حالا که نیستی خفقان بدی شدَه است

 

حالا که نیستی همه ساکت نشسته اند

حتـــی زبـان شــعر، زبان بدی شدَه است

 

ساعت  ، به سرعت  و نگران پیش می رود

این تیــک تــاک ها هیجان بدی شدَه است

 

دســـت مرا بـــگیر که یـــخ زد بـــدون تــو

جــــان مــــرا بگیر که جان بدی شدَه است!